کیاناکیانا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

گل زندگی مامان و بابا

نظرات (9)

زهرا
2 مهر 93 11:47
واقعا يادش بخيراونموقع آرزومون بود بزرگ شيم الان داريم حسرت اونروزارو ميكشيمواقعا انسان موجود عجيبيه كاش ميدونستيم داريم بهترين روزاي زندگي مونو سپري ميكنيم
مامان
3 مهر 93 2:26
وای چه عکسهااایی. با دیدن هر کدومشون یه جیغ زدم از سر شوق. واقعا یادش بخیر.جا مدادی و اون لیوان در دارو صابونو دفترو.همه ی همشون خاطره انگیز بودن.به به.
مامان فتانه
4 مهر 93 2:02
واااااااااااااای عجب دورانی بود......چه زود گذشت... کتابارو که دیدم یک جوری شدم
محبوبه
23 مهر 93 9:53
سلام وبلاگتون را دیدام جملات و اشعار قشنگی نوشتی امیدوارام همیشه سالم و سلامت باشید و در کنار دختر نازتان زندگی خوبی داشته باشید.
ظریفه بالازاده
2 آذر 93 17:18
سلام عزیزم. آیلین 10 تا دندون خراب داشت 4تا عقب 6تا از جلو بالا. خب بعضیا میگن شیریه اهمیت نمیدن میگن میریزه ولی من دوست نداشتم سیاه شه. دکترم نظرش همین بود. آیلین تحت بیهوشی دندوناشو درست کرد چون سنش کم بود و همکاری نمیکرد تعداد دندوناشم زیاد بود. نه زیاد گیه نکرد فقط روز اول بهانه گیرو بیحال بود و خداروشکر تز فرداش مشکلی نداشت. والان خیلی راضیم که اینکارو کردم. بالاخره چندسال این دندونا باهاشونه و رو اعتماد به نفسشون تاثیر میزاره دندون نیمی از زیبایی لبخند بچست. هزینش تو یه کلینیک خوب تو قم شد 2ملیون که تهران بیشتره. اگه خیلی اوضاعش خراب نیس میتونی صبر کنی عاقلترشه ولی رهاش نکن که بالاخره میریزه. موفق باشی گلم
مامان بانو
23 دی 93 13:33
سلام من هروقت این تصاویررامیبینم چشمام پراشک میشن چون دیگه اون دوران تکرارنمیشن یاداون دوران پاک بخیر
بابا و مامان
24 دی 93 8:58
سلام عزیزماومدم وبلاگتون سر زدم همش رمز دار بود صورت ماه نازدختر خوشگلم و ببوسید
ماناز
24 دی 93 15:50
سلام دوست عزیز خیلی خاطره انگیز بود واقعا شاداب شدم مخصوصا ان صابون کاغذی ها که همیشه از انها داشتم. نمی دانم ان موقع چراتحصیل این قدر برای بچه ها لذت انگیز بود؟وفکر هم نمی کنم بچه های الان بعد گذشت سالها مانند ما اینقدر از دوران مدرسه شان خاطرات قشنگ وبه یاد ماندنی داشته باشند.همه چیز مصنوعی شده حتی تحصیل کردن .نظر شما چیه؟
مامان اعظم
19 مرداد 94 22:00
سلام ممنون که با پست قشنگت خاطرات کودکیم را برایم دوباره زنده کردی.