مادرم روزت مبارک
مرا به کعبه چه حاجت!
طواف می کنم "مادری" را که برای لمس دستانش هم
وضو باید گرفت ...
مادر، تو رفیع ترین داستان حیات منی. تو به من درس زندگی آموختی. تو چون پروانه سوختی و چون شمع گداختی و مهربانانه با سختی های من ساختی. مادر، ستاره ها نمایی از نگاه توست و مهتاب پرتوی از عطوفتت، و سپیده حکایتی از صداقتت. قلم از نگارش شُکوه تو ناتوان است و هزاران شعر در ستایش مدح تو اندک. مادر، اگر نمی توانم کوشش هایت را ارج نهم و محبت هایت را سپاس گزارم، پوزش بی کرانم را همراه با دسته گلی از هزاران تبریک، بپذیر. فروغ تو تا انتهای زمان جاوید و روزت تا پایان روزگار، مبارک باد.
مادرم ، فرشته زندگیم تا قبل از اینکه مادر شوم فکر می کردم چه ساده است مادر بودن ، اما حالا ...
به اندازه تمام لحظه های ناب مادریت دوستت دارم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی